سلام
وخدا قوت به شماخواهر عزیز
این خنده!خنده عشق!خنده عروج!خنده به این دنیا وبنظر من اخرج حب الدنیا من قلبی دراین خنده هویداست.
—
سلام
ممنون داداش مهدی
کاملا موافقم
چهره فخرالدین همیشه آرام بود و دوست داشتنی. نگاه به چهره ی او عبادت بود. با همین خنده ی زیبایش یک روز در حیاط دبیرستان در اواسط سال ۶۶ به من گفت: برادر صفار کی می آی جبهه؟ دفعه ی بعد که دیدمش در معراج الشهداء بود. آرام خوابیده بود و با وجودی که تیری به یکی از چشمان محجوبش وارد شده بود، اما کماکان آرام بود و پر صلابت. صد حیف که به خاطر فاصله ی میان دوره ی آموزشی و اعزام، فرصت حضور همزمان در جبهه با این شهید عزیز از دستم رفت. فرصتی که خیلی آرزوش رو داشتم.
سلام خواهر خوبم
دست مریزاد
عالی شده
خدا خیر بهتون بده که ادامه دهنده راه شهدایید.
یا علی
التماس دعا
سلام
ممنون عزیز
انشالله که شهدای گرانقدر کمکمون کنند تا ادامه دهنده واقعی راهشون باشیم
التماس دعای زیاد
شبهای قدر ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید
My Dear
Khaste nabashi
I hope we can rightly step in their path towards reaching their high goals.
May God bless all of us
مرسی خانوم دکتر
انشالله
سلام
وخدا قوت به شماخواهر عزیز
این خنده!خنده عشق!خنده عروج!خنده به این دنیا وبنظر من اخرج حب الدنیا من قلبی دراین خنده هویداست.
—
سلام
ممنون داداش مهدی
کاملا موافقم
سلام
:)
—
سلام به روی ماهت خواهری
چهره فخرالدین همیشه آرام بود و دوست داشتنی. نگاه به چهره ی او عبادت بود. با همین خنده ی زیبایش یک روز در حیاط دبیرستان در اواسط سال ۶۶ به من گفت: برادر صفار کی می آی جبهه؟ دفعه ی بعد که دیدمش در معراج الشهداء بود. آرام خوابیده بود و با وجودی که تیری به یکی از چشمان محجوبش وارد شده بود، اما کماکان آرام بود و پر صلابت. صد حیف که به خاطر فاصله ی میان دوره ی آموزشی و اعزام، فرصت حضور همزمان در جبهه با این شهید عزیز از دستم رفت. فرصتی که خیلی آرزوش رو داشتم.